۱۳۸۸ خرداد ۱, جمعه

۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

فیزیک در قرآن

بنام خدا

فیزیک در قرآن مجید



قبل از اینکه به نمونه هایی از آیات الهی که می توان مستقیم یا غیر مستقیم قوانین فیزیک را از آنها استنباط کرد در این مقاله سعی شده است ضمن بیان دیدگاههای متفاوت در مورد جامعیت قرآن و توضیح اندکی درباره دلایل هر کدام در یک کار کاملا سطحی و بطور اجمالی نگاهی به اشارات علمی قرآن مخصوصا در باره ی علم فیزیک کند لازم به یاد آوریست که در این زمینه می توان سالها تحقیق و پژوهش کرد و هزاران صفحه جمع آوری کرد. اما هر محققی به میزان تخصص علمیش در فیزیک و مهارتش در اجتهاد -فهم و تفسیر آیات قرآنی می تواند مطالب جدید و با ارزشی را تا دانش روز که بشری به آن رسیده است رابدست آورد. ضمن اینکه محدودیت زمانی و میزان علم حاصل شده در فیزیک تا عصر حاضر و درک صحیح از آیات الهی و اجتهاد در آن بر صحت و بار ارزشی مطالب تهیه شده سایه می افکند.
همچنان که صاحب نظران گفته‏اند قرآن - چون دریایی عمیق است و هیچ کتابی را نمیتوان با آن مقایسه کرد. یکی از نشانه‏های عمق قرآن کریم، تفاسیر مختلفی است که بر آن نگاشته‏اند. این در حالی است که نه تفاسیر گذشته توانسته‏اند از عهده تفسیر کامل آیات این کتاب مقدس بر آیند؛ نه تفاسیر معاصر میتوانند تمام معانیاش را کشف کنند و نه تفاسیر آیندگان خواهند توانست به درک عمیق آیات آن نائل آیند.
بنابراین طبیعی است که روز به روز از زوایای پر از رمز و رموز آن و اعجاز همیشگی آن هویدا گردد.
امامان معصوم(ع) نیز در موارد مختلف به جایگاه رفیع قرآن اشاره کرده‏اند؛ برای نمونه در روایات چنین آمده است: »فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل اللّه علی خلقه« ؛ برتری قرآن به دیگر سخنان مانند برتری خداوند بر مخلوق خود است.تاریخ اسلام نشان میدهدکه قرآن درعرصه‏های مختلف زندگی مسلمانان ظهور و نفوذ داشته است. به بخشی از این عرصه‏ها اشاره می کنیم.الف -معنوی و روحی.ب- عملی و اجتماعی.ج- علمی و نظریبه نظر میرسد بُعد اخیر، پرسش درباره (جامعیت قرآن) را در اذهان مسلمانان پدید آورده است. بسیاری از دانشمندان جامعیت قرآن را پذیرفته و در جهت اثبات آن دلیل‏هایی ارائه داده‏اند. پیش از تبیین برهان‏های این گروه، باید دانست دیدگاه طرفداران جامعیت قرآن به انواع زیر قابل تقسیم است:-1. دیدگاه حداکثری که به گستردگی قرآن در همه علوم و روش‏ها معتقد است.
-2. دیدگاه حداقلی، که تمامیت قرآن در ذکر کلیات و بیان ارزش‏ها را میپذیرد.
3-دیدگاه اعتدالی که معتقداست قرآن کریم ضمن بیان کلیات واصول و قواعد ارزشی و نگرشی، برخی از روش‏های سرنوشت ساز و موثر در هدایت را نیز تبیین میکند.گروه اول از طرفداران جامعیت قرآن، قرآن را دربردارنده همه علوم نخستین و واپسین میدانند. در نگاه آنان، قرآن همه مسائل جزئی و کلی و حتّی بسیاری دیگر از موضوعات مانند شیمی، فیزیک و... را شامل میشود. اینان قرآن را جامع مسائلی میدانند که مبین قوانین علوم نظری و تجربی است.. فیض کاشانی پس از آن که دانش انسان را به دو نوع جزئی و حسی و کلی و مطلق تقسیم میکند، میگوید: اکنون آن که کیفیت این نوع دانش (علم کلی) را میداند، معنا و مفهوم آیه مبارک (و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء) را در مییابد. چنین کسی به واقع گواهی میدهد که همه دانش‏ها در قرآن کریم وجود دارد. ابن کثیر نیز، پس از نقل کلام ابن مسعود درباره نهفته بودن همه علوم در قرآن، میگوید: هر چه مردم در کارهای دنیایی و دین و معیشت و عالم رستاخیز نیازمندند، در قرآن بیان شده است.بیتردید اگر مراد ابن‏کثیر ظواهر کلمات قرآن باشد، قابل پذیرش نیست؛ زیرا اموری چون مسائل دقیق و جزئی ریاضی، شیمی، فیزیک و مانند آن در ظواهر قرآن به صورت شفاف بیان نگردیده است؛ ولی چنانچه مرادش نهفته بودن این دانش‏ها در مراتب گونه‏گون معانی و مفاهیم قرآن باشد، میتوان آن را پذیرفت. اما گروه دوم طرفداران این نظریه قرآن را در محدوده توصیف جهان بینی و عقاید و بیان ارزش‏های جامع میدانند و معتقدند طرح مسائل علمی با قدسی بودن دین سازگار نیست. دکتر سروش در شمار این گروه جای دارند.و گروه سوم طرفداران این نظریه چنان باور دارند که قرآن اصول و ارزش‏هایی را مطرح کرده است که میتوان بر اساس آن یک نظام حقوقی و سیاسی و اجتماعی و پیام‏های ارزشی مبتنی بر یک مکتب روان‏شناسی و جامعه‏شناسی را استخراج کرد. بنابراین، قرآن از زاویه‏ای خاص بیانگر همه چیز است. جامعیت و شمول قرآن در گستره دیدگاه‏های علمی چنان است که در خصوص تک گزاره‏های آن سخنی ندارد و اثباتاً یا نفیاً موضع‏گیری نمیکند.در این میان، برخی از مفسران مانند علامه طباطبایی و دیگران، جامعیت قرآن را در قلمرو هدایت و تربیت تفسیر کرده‏اند. او در این باره مینویسد: (آنچه ملاک است و کوتاهی را از جانب قرآن منتفی میسازد، این است که قرآن تمام مطالب لازم در حوزه هدایت و سعادت را همراه دارد و در این زمینه از هیچ کوششی فروگذار نکرده است) گروهی از پژوهشگران مانند استاد حسن زاده آملی جامعیت را براساس فهم زبان قران و ذوبطون بودن آن معنا کرده‏اند. او مینویسد:کلمه مبارکه (کلّ شی) چیزی را فروگذار نکرده است. پس چیزی نیست که قرآن تبیان آن نباشد.
حال به نمونه های از این آیات در مضامین ذیل می پردازیم
1- خلق جهان
خلق جهان بدین ترتیب در قرآن کریم بیان می شود: (سوره انعام : 101)

بَدِیعُ السّمواتِ وَ الاَرض....
اوست پدیدآورنده آسمانها و زمین....

مطلب بالا با اطلاعات علمی نوین کاملا هماهنگی دارد ، آخرین اطلاعات و کشفیات بدست آمده در زمینه فیزیک و نجوم تأیید کننده این مطلب می باشد که جهان با تمام بزرگی و قدمت فراوان از یک انفجار بزرگ به وجود آمده اند (تئوری بیگ بَنگ big bang)
تئوری بیگ بَنگ بیان می کند که جهان از انفجار بزرگ و عظیم یک نقطه تقریبا در 15 میلیارد سال پیش به وجود آمده است. تئوری بیگ بَنگ امروزه به عنوان تنها جواب علمی پیدایش جهان در تمامی محافل علمی به کار می رود. تا قبل از انفجار بزرگ امکان وجود هیچ چیز نبوده که بتوان آن را ماده نامید وماده ، انرژی و زمان وجود نداشته اند که بتوان به وسیله فیزیک و متافیزک تجزیه و تحلیل کرد،این در فیزیک به عنوان هیچ چیز نامیده میشود، در این چنین فضایی به ناگاه ماده انرژی و زمان به وجود می آید؛ این مطلب علمی که به تازگی علم بشر به آن دست پیدا کرده است 1400 سال پیش در قرآن کریم بیان شده است.

2- بزرگ شدن جهان
14 قرن پیش زمانی که نجوم و ستاره شناسی دارای مطالب چندانی نبود بزرگ شدن جهان و رشد آن در همه ابعاد بدین شکل در قرآن بیان می شود.

وَالسَّماءَ بَنَینهَا بِأَ ییدٍ وَ إنَّا لَمُوسِعُونَ (سوره الذّاریات-47)
و ما آسمان را به قدرت واسعه بنا نهادیم و ما آن را یگانه وسعت بخشنده ی خلقت هستیم.
کلمه آسمان در بیشتر قسمتهای قرآن کریم به عنوان کهکشان هم مورد استفاده قرار می گیرد. در این آیه بیان می شود که کهکشانها و جهان همواره در حال بزرگ شدن و وسعت پیدا کردن می باشد، این مطلب هم در اوایل قرن20 به اثبات رسید.
در اوایل قرن 20 تنها ایده ای که در این مورد بر تمام جهان حکومت
می کرد ، نظریه بدون تغییر بودن جهان و ثابت بودن کهکشانها بود ، ولیکن هم اکنون تحقیقات علمی به کمک جدیدترین تکنولوژی های روز به این نتیجه رسیده اند که جهان دارای ابتدا و مقدمه بوده وهمواره در حالت تغییر و به سوی بزرگ شدن می باشد.
این تئوری و ایده که جهان دارای ابتدا بوده و بدون هیچ وقفه ای در حال بزرگ شدن می باشد در اوایل قرن 20 توسط دانشمند و فیزک دان روسی اَلِکساندر فِریدمَن و محقق بلژیکی گیورگ الِمِتر به صورت یک نظریه بیان شد و در سال 1929 با تحقیقات ستاره شناس آمریکایی اِدوین هابل به صورت رسمی به ثبت رسید. این ستاره شناس با مشاهده مستمر کهکشانها توسط تلسکوپ بسیار قوی، به این مطلب پی برد که ستاره ها و کهکشانها همواره از هم دور و از یکدیگر فاصله می گیرند، اگر در نظر بگیرم که کهکشانها از یکدگر به طور دائم در حال فاصله گرفتن می باشند پس جهان که از همین کهکشانها تشکیل شده مرتب در حال بزرگ شدن می باشد.
این کشف مهم در سالهای اخیر به کرات به اثبات رسیده است. جالب است که این مطلب مهم در 1400 سال پیش زمانی که مردم خورشید و ماه را به عنوان پروردگار می پرستیدند، قرآن کریم این چنین مطلبی را بیان می کند البته آن هم نه برای مردم آن زمان بلکه برای ما، تا این گونه مسائل یکی از میلیاردها نشانه برای پیدا کردن راه صحیح و یک تو گوشی محکم برای کسانی باشد که می گویند دین اسلام مانع از پیشرفت بشریت حتی در زمینه علمی است.

3- مدارها
حرکت اجرام آسمانی در قرآن بدین شکل بیان می شود:

وَ هُوَ الَّذی خَلقََ الَّیلَ وَ النّهَارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کُلٌ فِی فلکٍ یَسبَحُونَ (سوره الانبیاء- 33)
و اوست کسی که شب و روز و خورشید و ماه را که هر یک در مدار معینی سیّر می کنند، بیافرید.
حرکت خورشید هم در مداری مشخص به دین شکل بیان می شود:

وَ الشَّمسُ تَجرِی لِمستَقَرٍّ لّها. ذلِکَ تَقدِیرُالعَزِیزِ العَلیم.(سوره یس- 38)
و (نیز) خورشید که دائم به سوی قرارگاه خویش روان است. این فرمان خدای مقتدر دانا است.
این حقیقت بیان شده در قرآن در عصر مدرن و به کمک قوی ترین تلسکوپ ها و ماهواره های تحقیقاتی به اثبات رسیده است و طبق بیان متخصصین خورشید در مداری با نام سُلار AX با سرعت بسیار زیاد 720 هزار کیلومتر در ساعت در حرکت می باشد ، با توجه به این مطلب خورشید در روز فاصله ای معادل 17280،000کیلومتر را طی می کند و همراه با خورشید تمام سیاره های منظومه شمسی نیز در حرکت می باشند و همچنین طبق مطلب بالا تمامی ستاره ها هم دارای این چنین حرکتی می باشند.
حرکت کلیه اجرام آسمانی در مداری معین و مشخص هم بدین شکل بیان می شود:
وَ السَّماءِ ذاتِ الحُبُکِ (سوره الذاریات- 7)
و قسم به آسمان که در آن راه های بسیار است.
در جهان تقریباً حدود 200میلیارد کهکشان وجود دارد که هر کدام از این کهکشان ها به طور متوسط دارای 200 میلیارد ستاره می باشند که بیشتر آنها دارای سیاره می باشند که همانند منظومه شمسی به دور ستاره مرکزی در گردش می باشند.
تمامی این اجرام آسمانی بر روی مداری دقیق و منظم میلیاردها سال است که در حرکت می باشند حرکتی که در هماهنگی کامل با دیگر اجرام و دارای نظمی بسیار دقیق می باشد. بعضی از این سیاره ها دارای قمر می باشند، که آنها هم در مداری معین و منظم در حرکتند و مسئله مهم تر اینکه همانگونه که در بالا توضیح داده شد کهکشان ها هم در مسیری مشخص در حرکتند و در مسیر این حرکت جمعی هیچ یک از اجرام آسمانی با دیگری برخورد نمی کند، مدار آنها دارای تقاطع نمی باشد.مشاهدات دانشمندان نشان داد که حتی زمانی که بعضی از کهکشان با یکدیگر برخورد کردند انتظار می رفت که یکی از آنها توسط دیگری از بین برود و یا بعضی از اجزاء آن دو نابود شود، ولیکن هیچ اتفاقی روی نداد و آن دو کهکشان بدون هیچ مشکلی از کنار یکدگر گذشتند.
انسانهای آن زمان قطعاً دارای تلسکوپ های قوی، ماهواره های تحقیقاتی و تکنولوژی نبودند که بتوانند میلیونها کیلو متر آن طرف زمین را مشاهده کنند، گذشته از آن در مسائل علمی هم دارای جا و مکان کنونی نبودند در کل در آن زمان امکان گفتن این مطلب که آسمان دارای راه های بسیاری است وجود نداشت.


4- تاريخ نجوم در اسلام:
يكي از مباحث مهم در دانشهاي اسلامي، دانش نجوم اسلامي است. اين موضوع بدليل مسايل عبادي مهمي است كه در اين دين وجود دارد. نخستين علومي كه ساكنان بلاد اسلامي به آن اهتمام ورزيدند علومي مانند طب، كيميا و نجوم بود، كه احكام اين علوم را بر ديگر علوم ترجيح مي دادند.
در خلال سال 180ميلادي تا قرن شانزدهم، اعراب در زمينه ي ستاره شناسي برتري يافتند. مركز فرهنگي شان بغداد بود، جايي كه در قرن هشتم كتاب المجسطي بطلميوس به زبان عربي ترجمه شد.
البتاني929-850ميلادي پرآوازه ترين منجم عرب، تا حدود زيادي بر محتوي اين كتاب افزود. آنها ابزارهايي نظير اسطرلاب، را كه اختراع يونانيان باستان بود را تكامل بخشيده و دقيقتر از يونانيان موقعيت ستارگان را رصد كردند. اسطرلاب الگويي دو بعدي از آسمان شب است كه در قرون وسطي براي تعيين موقعيت خورشيد و ستارگان بكار مي رفت.اولين محاسبات دقيق قطر زمين توسط برادران بنو شاكر انجام گرفت.
يكي از دلايل توجه ويژه به نجوم در دوران اسلامي تعيين تقويم و اوقات شرعي است كه مستلزم مشاهدات و محاسبات دقيق نجومي است.هندسه كروي كه توسط ابوالوفاي بوزجاني معرفي شد اين محاسبات را بطور عمده تكميل كرد....
5-نجوم


«انّا زَيَّنا السَّماء الدُّنياء بِزينه الكَواكِب...»
ما آسمان پائين را با ستارگان تزئين كرديم.


در اين آيه مي‌گويد «آسمان پائين را با كواكب تزئين كرديم» در حاليكه فرضيه‌اي كه در آن زمان بر افكار دانشمندان حاكم بود مي‌گفت فقط آسمان بالا آسمان ستارگان ثابت است (آسمان هشتم طبق فرضيه بطليموس)ولي چنانكه مي‌دانيم بطلان اين فرضيه اثبات شده و عدم پيروي قرآن از فرضيه نادرست مشهور آن زمان خود معجزه زنده‌اي از اين كتاب آسماني است.
نكته جالب ديگر اينكه از نظر علم امروز مسلم است كه چشمك زدن زيباي ستارگان بخاطر قشر هوايي است كه اطراف زمين را فرا گرفته و آنها را به اين كار، وا مي‌دارد و اين، با تعبير «السماء الدنيا» (آسمان پائين) بسيار مناسب است اما در بيرون جو زمين، ستارگان خيره خيره نگاه مي‌كنند و فاقد تلألو هستند....

«والشمس و ضحها و القَمَر اذا تلها»
به خورشيد و گسترش نور آن سوگند و به ماه در آن هنگام كه بعد از آن در آيد



«خورشيد» مهم‌ترين و سازنده‌ترين نقش را در زندگي انسان و تمام موجودات زنده زميني دارد. علاوه بر اينكه منبع نور و حرارت است و اين دو از عوامل اصلي زندگي انسان به شمار مي‌روند، منابع ديگر حياتي نيز از آن مايه مي‌گيرند. وزش بادها، نزول بارانها، پرورش گياهان، حركت رودخانه‌ها و آبشارها و حتي پديد آمدن منابع انرژي را همچون نفت و زغال سنگ هركدام اگر درست دقت كنيم، بصورتي با نور آفتاب ارتباط دارد. بطوريكه اگر روزي اين چراغ حياتبخش خاموش گردد، تاريكي و سكوت و مرگ همه جا را فرا مي‌گيرد.
«ضحي» در اصل به معني گسترش نور آفتاب است و اين در هنگام است كه خورشيد از افق بالا بيايد و نور آن همه جا را فر گيرد. سپس به آن موقع از روز «ضحي» گفته مي‌شود...
در قرآن کتاب آسمانی ما نکات بسیار جالبی در مورد حرکات و خصوصیات زمین و ماه مطرح شده که از نکته نظر شناخت زمین (خصوصا در زمان نزول قرآن) جای تامل بسیاری دارد. مطالب علمی در مورد کروی بودن زمین وسیارات دیگر, گردش مداری ماه و زمین و نظم آن, نیروی جاذبه, زلزله, تعیین موقعیت از طریق ستارگان و... از جمله نکاتی است که به گفته قرآن برای کسانیکه تفکر میکنند نشانه های عینی وجود خداست. نیوتن دانشمند شهیر علم فیزیک در تائید این مطلب جمله جالبی دارد با این مضمون که امکان ندارد کسی این سیستم پیچیده و در عین حال منظم را ببیند و خدا را قبول نداشته باشد.
6- نظرات علمي قرآن در مورد فضا ومسافرت به فضا:
الف- شمار ماه ها از نظر خدا، دوازده است. قانون خدا از روزی كه آسمان ها و زمين را آفريد، اين بوده است. (سوره توبه)ب- اوست كه خورشيد را فروزآن و ماه را تابان قرار داد و منازل آن را طرح كرد تا شما شمارش سال ها را بیامورید و حساب کنید. خدا همه اينها را جز برای منظوری خاص نيافريد. او آيات را برای مردمی كه می دانند، توضيح می دهد. (سوره یونس)ج- خداست كه آسمان‌ها را بدون ستون‌هايی كه بتوانيد ببينيد، برافراشت، سپس اقتدار را در دست گرفت. او خورشيد و ماه را متعهد كرد؛ هر كدام تا سرآمدی معين (در مدار خود) در گردشند. او همه چيز را تحت كنترل دارد و آيات را توضيح می ‌دهد، باشد كه درباره ملاقات با پروردگارتان به يقين برسيد.د- و اوست که شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد؛ هر کدام در مدار خود شناور است.ه- آيا درك نمی ‌كنی كه خدا شب را به روز و روز را به شب درمی ‌آورد و خورشيد و ماه را در خدمت شما قرار داده است تا هر كدام برای مدتی معين در مدار خود در گردش باشند و اينكه خدا از تمام اعمال شما كاملاً آگاه است؟و- ماه را طوری طراحی كرديم كه در مراحل مختلف ظاهر شود تا به شكل غلاف خميده كهنه ای درآيد.ز- خورشيد هرگز به ماه نمی رسد- شب و روز هرگز منحرف نمی شوند- هر يك از آنها در مدار خود شناور است.ش- خورشيد و ماه به حساب مشخص درگردشند .ص- به ماه كه پيرو آفتاب تابان است.م- پروردگار دو مشرق و دو مغرب.ک- و او در زمین استحكاماتی (كوه ها) برای توازن قرار داد تا مبادا با شما بلغزد، همین طور رودخانه ها و جاده ها، باشد که هدایت شوید
گ-سياه چاله ها و ستاره هاي نوتروني: سوره ي 86 (طارق 3-6)
ل -تفاوت ستاره و سياره (يونس/5)و (فرقان/61)، گردش خورشيد،ماه،زمين وسيارگان در مدارهاي مشخص(يس/40-8)،
(انبياء/33) و(تكوير/16-15)، پيش بيني مسافرت به فضا و عبور از جو(رحمن/33)و(انعام/125)،سقوط سنگهاي آسماني (رحمن/35)،شهابها(جن/8)،فقدان اكسيژن و هوا در ارتفاعات بالاي جو(انعام/125)تسخير كره ي ماه و احتمالاً خورشيد(ابراهيم/33)،مطالبي در مورد سياره ي زهره (طارق/3-1و.. .



نسبیت در قرآن

بسيار عجيب است كه مسلمانان از معادله ي ديگري استفاده مي كنند تا اين مطلب را آشكار نمايند كه فرشتگان به سرعت نور شتاب مي گيرند.
قرآن آنها در يك آيه بيان مي كند كه ظاهرا زمان براي فرشتگان با سرعت ثابت از براي انسانها كمتر مي گذرد.
كه اين مطلب با نسبيت خاص اينشتين صدق مي كند كه در آن نيز در سرعتهاي بالا زمان براي اشيايي با آن سرعت آرام تر مي گذرد.
مسلمانان از نسبيت خاص اينشتين و اين آيه استفاده كرده اند تا از اين مطلب كه فرشتگان در حقيقت به سرعت نور شتاب مي گيرند حمايت كنند.

آيه: "فرشتگان و ارواح در يك روز به او (مذكر) صعود كردند كه اين معادل پنجاه هزار سال براي انسان است"!

در اينجا فرشتگان يك روز را معادل پنجاه هزار سال براي انسان گذر مي كنند. (زمان در مقابل زمان و نه زمان در مقابل فاصله مانند آيه ي قمري قبل).

اگرچه طبق نظريه ي نسبيت خاص اينشتين و بوسيله ي اين تغييرات زمان (تاخيرات زماني) بدست آمده به عنوان يك ادعا از مسلمين (كه واقعا آن فرشتگان به سرعت نور شتاب مي گيرند) را مي توانيم تصديق يا انكار كنيم.
اين ادعا مي تواند در دو دقيقه تصديق شود كه آنگاه هيچ نيازي به عقايد كوركورانه نخواهد بود.
آلبرت اينشتين يك مسلمان نبود اما يهودي اي بود كه نظريه ي معروف نسبيت خاص را ارائه داد.
هرچه سرعت بيشتر بشود زمان آرام تر مي گذرد.
در بيرون يك ميدان گرانشي زمان اينگونه است:

∆t= ∆t0/ (1-v^2/c^2) ^0.5

جاييكه ∆t0 زماني مي باشد كه براي متحرك بوسيله ي متحرك معادل است.
∆t زماني است كه براي متحرك معادل گذر ايستگاهي است.
V سرعتي است كه به شاهد ايستگاهي نسبت داده مي شود.
∆t0 زماني است كه براي فرشتگان مي گذرد. (يك روز).
∆t زماني است كه معادل زمان براي انسانها است. (پنجاه هزار سال قمري در دوازده ماه قمري بر سال قمري در 27.321661 روز بر ماه قمري).
و V سرعت فرشتگان در اين مورد است. (كه ما قصد داريم آنرا حساب و با سرعت شناخته شده ي نور مقايسه كنيم). سرعت نور در خلا 299792.458 كيلومتر بر ثانيه است.

از معادله ي بالا مي توانيم آن سرعت ناشناخته را حساب كنيم:

v=c (1-∆t0 ^2/∆t^2) ^0.5

حال بهتر است اظهارات مسلمين را در معادله جايگزين كنيم و ببينيم كه فرشتگان مسلمين واقعا به سرعت نور شتاب مي گيرند يا نه؟
ارقام را از آيه در اين معادله جايگزين مي كنيم:

v =c (1-(1^2/(50000*12*27.321661)^2))^0.5v = c * 0.99999999999999981v = 299792.4579999994 km / s

اين اتساع زماني (تغييرات زماني) نشان مي دهد كه فرشتگان در بيرون از ميادين گرانشي به سرعت نور شتاب مي گيرند. (كمي كمتر از سرعت نور زيرا جرم دارند).
اين نمي تواند يك تصادف باشد زيرا سرعت حساب شده دقيقا يكسان با آيه ي قمري قبلي همچنين در بيرون از يك ميدان گرانشي است.
مسلمانان همواره مي پرسند كه چگونه يك مرد بي سواد 1400 سال پيش توانسته اتساع زماني و هسته نسبيت را بدست آورد!
پس قرآن كلام خداست.




نسبت عمر دنيا به عمر زمين:

سوره ي 50 (ق): آيه ي 38:
"ما آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست در شش روز آفريديم و هيچ گونه رنج و سختي اي به ما نرسيد"
سوره ي 41 (فصلت): آيه ي 9:
"بگو: آيا شما به آن كس كه زمين را در دو روز آفريد كافر هستيد و براي او همانندهايي قرار مي دهيد؟ او پروردگار جهانيان است!"

امروزه دانشمندان با توجه به شواهد موجود عمر زمين را 4.5 ميليارد سال پيش بيني مي كنند.
اين در حالي است كه عمر دنيا 13.5 ميليارد سال برآورد شده است.
در قرآن آمده كه زمين در دو روز و دنيا در شش روز خلق شد. (عمر دنيا 3 برابر عمر زمين است).
اگر اين موضوع را با شواهد عيني امروز مقايسه كنيم هيچ كمبودي ديده نمي شود!
عمر دنيا (13.5 ميليارد سال) را بر عمر زمين (4.5 ميليارد سال) تقسيم كنيد.
جواب 3 بدست مي آيد.
اين بدان معناست كه علم امروز نيز به اين مسئله رسيده كه عمر دنيا 3 برابر عمر زمين است!


پایان